مقدمه
باروری و تولیدمثل اساس زندگی انسان و یکی از اصول زناشویی است. درواقع مهمترین مسئله پس از زندهبودن، زندهماندن یا به عبارت دیگر بقا و تولید مثل است [1]. در صورتی که در زندگی زوجین پس از یک سال نزدیکی بدون پیشگیری، حاملگی اتفاق نیفتد، نابارور نامیده میشوند [2]. ناباروری یک رویداد ناخوشایند در زندگی افراد و خانوادههاست. علاوه بر این به گونهای غیرمنتظره، یک رویداد مختلکننده در زندگی است که زندگی افراد را در سطح شخصی، ارتباطی و اجتماعی تحت تأثیر قرار میدهد [3]. ناباروری مشکلات روانی زیادی برای زن و مرد به وجود میآورد که بر بسیاری از جوانب زندگی زوجین ازجمله بهزیستی روانشناختی، ارتباطهای زناشویی، رابطه جنسی و کیفیت زندگی آنان، تأثیر خواهد گذاشت [4].
همچنین پژوهشها نشان دادهاند ناباروری موجب ضعف شخصیت میشود؛ به طوری که مادربودن برای شخصیت زن، فرصتی را فراهم میآورد تا احساس کند مالک کودک است؛ زیرا در بارداری و زایش او سهیم بوده است، همانگونه که پدربودن، برای مرد فرصتی ایجاد میکند تا آرزوی زن را در تولید فرزند فراهم کند [5].
ناباروری ممکن است به دلیل فشارهایی که از لحاظ روانی به افراد وارد میکند و تأثیری که بر کیفیت زندگی زوجین دارد، باعث مشکلات وسیعی مانند احساس درماندگی، تعارض، سرخوردگی، افت شدید عزت نفس و کاهش اعتمادبهنفس، کنارهگیری و انزوا، مشکل در هویت، احساس نازیبایی و بیمعنایی زندگی شود [6]. همچنین به ناباروری به عنوان رویدادی نگریسته میشود که مولد بحران و استرس و آسیبپذیری روانشناختی در افراد است و گاهی موجب کاهش رضایت زناشویی میشود [7].
هنگامیکه باروری به شکل ناخواسته به تأخیر میافتد یا با شکست مواجه میشود رابطه زوجین تحت تأثیر قرار میگیرد و سـازگاری و رضـایت زناشـویی را دچـار مخاطره میکند [4]. این مسئله وقتی پیچیدهتـر میشـود کـه شرایط فرهنگی نیز فشـار وارده را مضـاعف میکند و بر پریشانی و آشفتگی زوجین هم در بُعد فردی و هم روابـط دونفره میافزاید [6].
در مرحله جفتگیری و ازدواج یکی از مهمترین وظایف ارتبـاطی زوجین تعهد است که اینگونه معنا میشود: اینکه همسران به چه میزان و چگونـه به رابطه زناشوییشان ارج نهاده و چه میزان به حفظ و تداوم این رابطه تعلقخاطر دارنـد. تعهد در ایجاد ثبات و موفقیت در یک ازدواج، نقش اساسی دارد. بر این اساس، هرگونه رابطهای بدون تعهـد، سـطحی و بـدون سمتوسو خواهـد بـود [8]. جانسون تعهد زناشویی را به سه نوع تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری تقسیم میکند. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به ازدواج است و تعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیتهای موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه یا ترس از پیامدهای طلاق اشاره دارد [9].
تحقیقات نشان دادهاند در مواردی که زوجین با مسئله ناباروری دستوپنجه نرم میکنند گاهی مشارکت بیشتر در حوزههای اجتماعی و شغلی و همچنین کنارهگیری از خانواده و در برخی موارد واردشدن به روابط جنسی فرازناشویی دیده میشود [10 ،9]. بدین ترتیب این امر عاملی تهدیدکننده برای تعهد زناشویی است و میتواند باعث فروپاشی و انحلال نظام خانواده شود؛ زیرا ازدواج سالم مستلزم حضور چندین عنصر مثل تعهد، رضایت زناشویی، ارتباط و نبود عناصری نظیر خشونت و خیانت است. هم تعهد نسبت به همسر و هم تعهد نسبت به نهاد ازدواج برای موفقیت یک ازدواج مهم است [12-15].
تعهد زناشویی، به عنوان قویترین و پایـدارترین عامـل پیشبینیکننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی شناخته میشود [16]. کلمنتز و سونسن معتقدند تعهد در همسران به طور مثبت، با ثبـات و کیفیـت زناشویی و همچنین با بیان عشـق، سـازگاری و کـاهش تعارضات زناشـویی ارتباط دارد [17]. بنابراین علاوه بر تعهد زناشویی، کیفیت ارتباط نیز یکی از عوامل پیشبینیکننده مهم استحکام خانواده است [18]. به طوری که شایعترین مشکلی که زوجهای ناراضی و دارای اختلاف زناشویی مطرح میکنند، نداشتن موفقیت در برقراری ارتباط است [19]. در متون مربوط به زندگی زناشویی، کیفیت ارتباط زناشویی به طور گسترده تعریف شده است؛ برای مثال شادکامی زناشویی، تعارض زناشویی، تعهد زناشویی، حمایت اجتماعی، تعامل زناشویی، ناهماهنگی زناشویی، بخشش و خشونت خانگی به عنوان ابعادی از کیفیت زناشویی و گاهی به عنوان شاخص واحدی مفهومسازی شدهاند [20]. کیفیت ارتباط زوجین، مفهومی چندبُعدی است که شامل ابعاد گوناگون ارتباط زوجین، مانند سازگاری، رضایت، شادکامی، انسجام و تعهد است. تحقیقات نشان دادهاند مشکلات ارتباطی باعث تعارض بین زوجها میشود و در مقابل ارتباط خوب و حل مؤثر مشکل، به ایجاد رابطه عاطفی و صمیمیت بین اعضای خانواده منجر میشود [21]. بنابراین وجود یک ارتباط مثبت و سازنده بین زن و شوهر میتواند ضامن رضایت زناشویی، تعهد و پایبندی طرفین به نظام خانواده و درنهایت باعث تحکیم بنیانهای خانواده شود [22].
پژوهشهای مختلفی در زمینه ارتباط بین تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط انجام شده است. در پژوهشی نقش عملکرد جنسی و کیفیت ارتباط در پیشبینی تعهد زناشویی بررسی شد که نتایج حاکی از آن بود که هر دو متغیر قابلیت پیشبینیکننده تعهد زناشویی را دارند، ولی نکته قابل توجه این است که کیفیت ارتباط نسبت به عملکرد جنسی توان پیشبینیکنندگی قویتری برای تعهد زناشویی دارد [23]. در پژوهشی دیگر نیز نشان داده شد کیفیت ارتباط زوجین در پیشبینی رضایت و تعهد زناشویی نقش ایفا میکند [24].
با اینکه نقش تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط به عنوان عوامل مهم پیشبینیکننده استحکام خانواده در پژوهشهای مختلف بررسی و تأیید شده است، به تأثیر این متغیرها در زندگی زناشویی افراد نابارور آنچنان توجه توجه نشده و این متغیرها چندان بررسی نشدهاند. با توجه به اینکه جامعه نابارور بخش زیادی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و سالهای اخیر در ابعاد مختلف، توجه زیادی را به خود جلب کرده است، خلأ پژوهش در بحث زندگی روانی و عوامل تأثیرگذار بر زناشویی آنها احساس میشود. بنابراین بررسی عوامل تهدیدکننده و استحکامبخش زندگی زناشویی این گروه اهمیت بسزایی دارد. حال تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا بین تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط در زوجین نابارور در مقایسه با زوجین بارور ایرانی تفاوتی وجود دارد؟
مواد و روشها
روش پژوهش حاضر تحلیلی از نوع کوهورت است (گروه کوهورت به افرادی اطلاق میشود که در مدت زمان معین ویژگی مشترکی داشته باشند که در پژوهش حاضر ناباروری است). جامعه آماری این پژوهش را تمام زوجینی که در نیمه دوم سال ۹۴ و نیمه اول سال ۹۵ به بیمارستان فوقتخصصی صارم مراجعه کردند، تشکیل میدهند. تعداد 200 نفر بر اساس روش نمونهگیری جدول مورگان (96 نفر نابارور و 104 نفر بارور) به عنوان نمونه پژوهش، به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ناباروری زنان شامل اختلال در تخمکگذاری، اختلال در لولههای رحمی، آندیومتر، اختلال در گردن رحم یا رحم و مشکلات سیستم ایمنی بدن و ناباروری مردان شامل اختلال مربوط به اسپرم، ناهنجاریهای مربوط به ساختمان بدن و دیگر موارد چون انزال زودرس و عوامل ناباروری مشترک در زنان و مردان مانند ژنتیک و عوامل ناشناخته بود. افراد بارور نیز یک فرزند داشتند که به روش طبیعی بارداری به دنیا آمده بود.
ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: حداقل 2 سال از زندگی زناشویی مشارکتکنندهها گذشته باشد، تشخیص ناباروری، رضایت کامل برای شرکت در پژوهش و سن بین 22 تا 50 سال. ملاکهای خروج از پژوهش عبارت بودند از: رعایتنکردن معیارهای ورود، اختلال روانپزشکی عمده و مصرف داروهای روانپزشکی، سابقه باروری موفقیتآمیز برای نابارورها. قبل از شرکت مشارکتکنندهها در پژوهش، درباره رضایت آنها از شرکت در پژوهش به صورت کتبی اطمینان حاصل شد (در شروع کار و درخواست برای همکاری، رضایت کتبی شرکتکنندهها لحاظ شده است). پرسشنامهها پس از گرفتن مجوز از مسئولین بخش پژوهش بیمارستان فوق، بین افراد نمونه پژوهش توزیع شد. درنهایت برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تی استودنت و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
ابزار پژوهش
پرسشنامه تعهد زناشویی
این پرسشنامه میزان پایبندی افراد به همسر و ازدواجشان و ابعاد آن را اندازهگیری میکند. این پرسشنامه بهوسیله آدامز و جونز برای مقاصد پژوهشی تهیه و تدوین شده است [2]. این پرسشنامه ۴۵ سؤال دارد و جواب سؤالات روی یک مقیاس پنجدرجهای لیکرت (قویاً موافقم تا قویاً مخالفم) ردیف شده است که از ۱ تا ۵، نمرهگذاری میشوند که سه بُعد تعهد زناشویی شامل تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری دارد [25].
آدامز و جونز در شش پژوهش گوناگون به منظور بهدستآوردن پایایی و روایی پرسشنامه، آن را درباره ۴۱۸ متأهل، ۳۴۷ مجرد و ۴۶ مطلقه اجرا کردند که میزان پایایی هریک از مقیاسهای این پرسشنامه، در نمونه یادشده، به ترتیب اینگونه به دست آمده است: تعهد شخصی، 0/91؛ تعهد اخلاقی، 0/89 و تعهد ساختاری، 0/86. در این پژوهش ضرایب پایایی تمام خردهمقیاسها نیز محاسبه شده است که به این صورت بودند: تعهد شخصی، 0/79؛ تعهد اخلاقی، ۰/80 و تعهد ساختاری، 0/82 [26]. در پژوهشی ایرانی، روایی محتوا را استادان دانشگاه اصفهان تأیید کردند و آلفای کرونباخ 0/85 و ضریب بازآزمایی نیز 0/86 به دست آمده است [27].
نمره آزمون از جمع نمرات خردهمقیاسها به دست میآید که نمره بالا نشاندهنده تعهد بیشتر است. همچنین در این پژوهش برای برآورد ضریب اعتبار این پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. با توجه به میزان آلفای بهدستآمده در هر دو بُعد تعهد زناشویی (تعهد به همسر، 0/88؛ تعهد به ازدواج، 0/78؛ احساس تعهد، 0/79 و تعهد زناشویی، 0/90) میتوان مطرح کرد این مقیاس ضریب پایایی نسبتاً بالایی دارد. پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر به روش آلفای کرونباخ 89/ به دست آمد.
پرسشنامه کیفیت ارتباط زوجین
این پرسشنامه را خوشکام با استفاده از چارچوب نظری میلر، نانالی و واکمن (برنامه ارتباط زوجین، 1975) طراحی کرده است [28]. این پرسشنامه شامل 33 سؤال در چهار حیطه است. حیطه اول با نام «توجهکردن به خود» پنج گزاره، حیطه دوم با نام «توجهکردن به همسر» هفت گزاره، حیطه سوم با نام «برنامهریزی برای حل مشکلات» ۶ گزاره و حیطه چهارم با نام «سبکهای ارتباطی» ۱۵ گزاره دارد. نمره فرد در این پرسشنامه از طریق جمع نمرات گزینهها به دست میآید. پاسخ به سؤالات به صورت ششگزینهای (اصلاً، بسیارکم، کم، تااندازهای، زیاد و بسیار زیاد) است. نمره بیشتر فرد در این آزمون نشانگر کیفیت ارتباط زناشویی بالاتری در او است. ضریب اعتبار پرسشنامه 0/90 گزارش شده است، همچنین روایی محتوایی پرسشنامه از سوی سازندگان تأیید شد [28]. پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر به روش آلفای کرونباخ 0/84 به دست آمد.
یافتهها
همانگونه که در جدول شماره 1 ملاحظه میشود، شاخصهای توصیفی (میانگین و انحراف معیار) هر یک از دو گروه زوجین بارور و نابارور در متغیرهای تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط و خردهمقیاسهایشان به صورت جداگانه ارائه شده است. در این پژوهش برای بررسی رابطه بین تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط در زوجین بارور و نابارور از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن در ادامه آمده است.
با توجه به نتایج این آزمون، در کل کیفیت ارتباط (0/0121=P) و همچنین بیشتر خردهمقیاسهای مربوط به آن ازجمله توجه به خود، برنامهای برای حل مشکل و سبکهای ارتباطی، اختلاف معنیداری بین زوجین بارور و نابارور وجود دارد (0/05>P)؛ به طوریکه در زوجین بارور امتیازات بالاتری کسب شده است. این اختلاف آماری در مقیاس تعهد زناشویی نیز دیده میشود (0/0416=P) و در تمامی خردهمقیاسهای تعهد زناشویی به جز تعهد شخصی، زوجین بارور امتیاز بیشتری نسبت به زوجین نابارور داشتند (0/05>P).
همانگونه که در جدول شماره 2 ملاحظه میشود، بین تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط در زوجین بارور رابطه مثبت معناداری (0/05>P و 27/r=0) وجود دارد. همچنین به طورکلی بین تعهد زناشویی و خردهمقیاسهای آن رابطه مثبت و معنادار و با تمام خردهمقیاسهای کیفیت ارتباط رابطه مثبت و معنادار دارد. از طرفی کیفیت ارتباط با هر چهار خردهمقیاس خود و همچنین خردهمقیاسهای تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری، از بین خردهمقیاسهای تعهد زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد، ولی با خردهمقیاس تعهد شخصی رابطه معناداری ندارد.
همانگونه که در جدول شماره 3 ملاحظه میشود بین تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط در زوجین نابارور رابطه مثبت معناداری (0/05>P و 18/r=0) وجود دارد. همچنین به طور کلی بین تعهد زناشویی و خردهمقیاسهای آن رابطه مثبت و معنادار و با تمام خردهمقیاسهای کیفیت ارتباط رابطه مثبت و معنادار دارد. از طرفی کیفیت ارتباط، با هر چهار خردهمقیاس خود و همچنین خردهمقیاسهای تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری از بین خردهمقیاسهای تعهد زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد، ولی با خردهمقیاس تعهد شخصی رابطه معنادار ندارد. برای بررسی مفروضه عادیبودن توزیع متغیرهای وابسته از آزمون کلموگروفاسمیرنوف، برای بررسی همگنی ماتریس واریانسکوواریانس از آزمونM باکس، برای معنیداری اثر گروه از آزمون لامبدای ویلکز و برای بررسی برابری واریانسها از آزمون لوین استفاده شد.
همانگونه که از یافتههای جدول شماره 4 استنباط میشود، از آنجا که سطح معنیداری بهدستآمده متغیرها در آزمون کلموگروفاسمیرنوف به تفکیک گروه، بیشتر از مقدار ملاک 0/05 است، درنتیجه میتوان گفت توزیع متغیرهای پژوهش عادی است.
نتایج جدول شماره 5 گویای آن است که شرط همگنی ماتریس واریانسکوواریانس بهخوبی رعایت شده است. نتایج آزمون لامبدای ویلکز نشان میدهد بین دو گروه در متغیرهای وابسته تفاوت معنیدار وجود دارد (جدول شماره 6). نتایج جدول شماره 7 گویای آن است که واریانسهای متغیرهای وابسته در دو گروه با هم برابرند و تفاوت معنیداری ندارند.
همانگونه که در جدول شماره 8 ملاحظه میشود بین دو گروه زوجین بارور و نابارور در متغیرهای کیفیت ارتباط و خردهمقیاسهای برنامه برای حل مشکل، سبکهای ارتباطی، توجه به همسر و تعهد زناشویی و خردهمقیاسهای تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری تفاوت معناداری وجود دارد. به این صورت که F برای مقایسه دو گروه در متغیرهای ذکرشده تفاوت معنادار دارد.
بحث
یافته نهایی پژوهش حاضر این بود که در بین دو گروه زوجین بارور و نابارور در رابطه بین تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط تفاوت وجود دارد. همچنین بین تمامی خردهمقیاسهای این دو متغیر به جز تعهد شخصی در هر دو گروه زوجین، رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. با این تفاوت که در زوجین بارور نسبت به زوجین نابارور بین این متغیرها رابطه قویتری وجود داشت. به این معنا که وقتی تعهد زناشویی در زوجین بارور افزایش مییابد، کیفیت ارتباط با شدت بیشتری نسبت به زوجین نابارور افزایش مییابد. این یافتهها با یافتههای برخی از مطالعات همسو است [18-16 ،6 ،3]. دراسزول در پژوهش خود که روی زوجین نابارور لهستانی انجام شد نشان داد ناباروری بهشدت روابط جنسی و زناشویی زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد و بر آن اثر منفی دارد [3]. همچنین کلمنتز در پژوهش خود نشان داد کیفیت ارتباط در زوجین کهنسال بهخوبی از روی تعهد زناشویی قابل پیشبینی است [17].
در تبیین یافتههای مذکور میتوان گفت ناباروری به عنوان یک استرس بزرگ از طریق تحمیل مشکلات روانشناختی (چون سرخوردگی، احساس درماندگی تعارض، کنارهگیری و انزوا) تأثیر منفی بر روابط بینفردی و اختلال در عملکرد و رضایت جنسی زوجین میگذارد و قدرت سازگاری کلی زوجین و همینطور سازش آنها با ناباروری را کاهش میدهد [6، 29-30]. همچنین ناباروری باعث تحمیل ترس از آینده در زندگی مشترک میشود که این نگرانی و ترس نیز خود به منزله یک عامل استرسزا روابط زوجین را به صورت منفی تحت تأثیر قرار میدهد و رابطه زوجین را خدشهدار میکند و از صمیمیت رابطه آنها میکاهد. درنتیجه امید آنها برای کسب صمیمیت و محبت از یکدیگر کمرنگ میشود و سعی میکنند به جای سرمایهگذاری، بر رابطه زناشویی، روی زندگی شغلی، تفریحی یا تحصیلی سرمایهگذاری کنند تا کمبودشان را جبران کنند. همچنین این نوع رابطه ممکن است شرایط را برای روابط فرازناشویی فراهم کند که درنهایت تعهد زوجینی زیر پا گذاشته میشود [8، 9].
از طرفی به دنبال مشکلات ارتباطی، فشاری که زوجین برای حلوفصلکردن اختلافهای خود در رابطهشان متحمل میشوند ممکن است به ارضانشدن نیازهای شخصی و ارتباطی آنها منجر شود که به دنبال آن ناکامی و ناخوشایندی در زندگی و درنهایت به نداشتن تعهد کافی در زندگی منجر میشود. همچنین باید این مسئله را متذکر شد که مشکلات مذکور در زوجین بارور به میزان کمتری وجود دارد یا همانطوری که نتایج پژوهش نشان میدهد تفاوت معناداری بین این دو گروه از زوجین در تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط وجود دارد؛ به طوری که زوجین نابارور از روشهایی برای برقراری ارتباط استفاده میکنند که زمینه نارضایتی در زندگی زناشویی آنها را فراهم میکند.
در پی اینگونه روابط تعهدشان نسبت به زندگی زناشویی کاسته میشود. درمجموع آموزش نحوه برقراری ارتباط باکیفیت ازجمله برقراری رابطه مناسب با همسر، درک متقابل، تبادل احساسات و افکار، استفاده از لحن کلامی مناسب، گوشدادن همراه با توجه، استفاده از واکنشهای کلامی و رفتاری مناسب با موقعیت در مقابل همسر و استفاده از حس قدرشناسی نسبت به همسر، به نزدیکی عاطفی و بروز صمیمیت منجر خواهد شد که این امر به خودی خود مشکلات ناشی از ناباروری در زندگی مشترک را کاهش خواهد داد.
نتیجهگیری
در پایان این پژوهش میتوان نتیجه گرفت مسئله ناباروری در زندگی زناشویی بر دیگر ابعاد روانشناختی زوجین ازجمله تعهد زناشویی و کیفیت ارتباط زوجین تأثیر منفی میگذارد و باعث به چالش کشیده شدن زندگیشان میشود. درنهایت میتوان با درنظرگرفتن آموزشهای روانشناختی لازم برای این افراد از پیامدهای ناخوشایند آن جلوگیری کرد.
از مهمترین محدودیتهای این پژوهش این بود که به دلیل محدودیت در نمونه نابارور امکان همتاسازی و کنترل متغیرهایی چون سن، مدت ناباروری، سن ازدواج و وضعیت روانشناختی میسر نشد. پیشنهاد میشود پژوهش حاضر با گروههای همتاشده از نظر مدت ناباروری، سن ازدواج و سلامت روانشناختی اجرا شود. همچنین تکرار پژوهش در جوامع آماری مشابه با پیشینه فرهنگی متفاوت، میتواند به غنای نظری و تقویت تعمیم نتایج پژوهش حاضر کمک کند. همچنین پیشنهاد میشود دورههای آموزش غنیسازی روابط زوجین، برای این گروه با حضور متخصصان و مشاوران حوزه خانواده برگزار شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله مستخرج از طرح شماره 2300950517 بیمارستان فوقتخصصی باروری و ناباروری صارم است.
حامی مالی
هزینههای این مقاله به صورت شخصی تأمین شده است.
مشارکت نویسندگان
مجری طرح و نویسنده مسئول مقاله، ویرایش بیان مسئله و دیگر بخشها، انجام تحلیل آماری و غیره (60 درصد): سعید شاهحسینی. همکاری در اجرای طرح و بخش بیان مسئله (30 درصد): نجمه طاهری. همکاری در اجرای طرح و جمعآوری منابع و جمعآوری دادهها (30 درصد): معصومه صیادی.
تعارض منافع
هیچگونه تعارض منافع از سوی نویسندگان بیان نشده است
تشکر و قدردانی
در پایان واجب میدانیم از جناب آقای دکتر مسعود غلامعلی لواسانی (دانشیار دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران) و جناب آقای دکتر غلامرضا حاجتی (استادیار روانپزشکی بیمارستان فوقتخصصی صارم) به خاطر همکاری برای بهانجامرساندن این طرح تقدیر و تشکر کنیم.