en
jalali
1384
10
1
gregorian
2006
1
1
11
4
online
1
fulltext
fa
بررسی اثرات میوه گیاه فلوس بر روی پروماستیگوت در محیط کشت
The study of flos plant on progmastigote in culture
زمینه و هدف : انشان همواره برای از بین بردن بیماریها از ابتدای خلقت تا به امروز از گیاهان دارویی استفاده می نموده است با توجه به اینکه کشور ما ایران مهد دانشمندان بزرگ بوده و علم طب و استفاده از گیاهان دارویی از دیر باز در آن رواج داشته هنوز اکثر گیاهان دارویی مفید کشور ما ناشناخته بود و اگر عده معدودی از آنها مورد استفاده می باشند ریشه در طب سنتی دارد و در طب مدرن کمتر از آنها استفاده می شود . یکی از بیماریهای شایع در ایران و کشورهای همجوار بیماری لیشمانیوز است که برای درمان آن در هر گوشه از سرزمین ما روش خاصی وجود دارد از جمله این درمانها استفاده از میوه گیاه فلوس بر روی پروماستیگوت
می باشد که برای تاثیر این شیوه درمانی ، پژوهشی با عنوان بررسی اثرات میوه گیاه فلوس بر روی پروماستیگوت در محیط کشت انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه تجربی جهت بررسی اثرات میوه گیاه فلوس بر روی پروماستگوت یکی از عوامل لیشمانیوز در محیط کشت انجام شده است . برای انجام این پژوهش میوه گیاه فلوس از بازار تهیه و پس از تهیه پودر آن ، عصاره گیاه فوق با غلظتهای مختلف تهیه و بر روی محیط کشت پروماستیگوت اضافه گردیده و اثرات آن بررسی گردید .
یافته ها: عصار میوه گیاه فلوس که با غلظتهای مختلف بر روی 3 محیط کشت تلقیح شده لیشمانیا اضافه شده بود شمارش تعداد پروماستگوتهای آن نشان داد در غلظتهای 1/0، 2/0 ، 3/0 الی 9/0 عصاره این گیاه دارویی مانع از رشد عامل لیشمانیوز در محیط کشت شده است در صورتیکه در محیط های کشت کنترل ، تکثیر این عامل بیماری صورت گرفته بود در مرحله بعدی غلظتهای 1، 2، 3 الی 9 تهیه و به محیط کشت اضافه شده بود در این مرحله نیز هیچگونه رشدی در محیط های حلقوی عصاره این گیاه دیده نشد . در مرحله سوم که غلظتهای هزارم عصاره میوه گیاه فلوس مورد مطالعه قرار گرفت نشان داد که در غلظتهای 001/0 و 002/0 مقدار کمی انگل رشد کرده بود ولی در غلظتهای 3% تا 9% هیچگونه رشدی مشاهده نشد .
نتیجه گیری : با توجه به تاثیر عصاره گیاه مذکور بر روی لیشمانیوز پیشنهاد می شود پس از شناسایی ترکیب آلی این داروی گیاهی بصورت آزمایشی بر روی موش آزمایشگاهی مطالعه ی صورت گیرد و در صورت مفید بودن بر روی لیشمانیوز موجود در بافت زنده از این داروی گیاهی در درمان لیشمانیوز استفاده شود .
Background and Aim: Human being have been using drug plants to cure patients since early era. Because our country IRAN, had many well-known scientists in medical field and also they have been using plant drug for long time but many plant drugs are not well-known till now . However some of them were using in traditional medicine but not in modern medicine . lishmaniase is a widespread disease in Iran and neighboring countries . There are different treatment for this disease in Iran every part of Iran . One of the treatment is using flos plant on promastigote. This research has been done to determine the influence of flos plant on promastigote in culture .
Materials and Methods: This experimental research has been studied the influence of flos plant on promastigote as a lishmaniase factor in culture. In order to do this research powder of flos plant prepared and by different densities , it added in promastigote culture and its influences were studied .
Results: By counting promastigotes in three different cultures we found that 0.1 till 0.9 densities of flos plant prevent the growth of lishmaniase factor . But in control cultures factor didn’t grow . At the second step 0.01% till0.09% densities added to the cultures and threre were no growth too, At the last step in which one thousands densities were used a few parasites had been grown in 0.0014 and 0./002 densities in 0.03 till 0.09 densities threre were no growth .
Conclusion: Based on the influences of flos plant on the influences of flos plant on lishmaniase we suggest this drug will be studied more in laboratory on mouse and in the case of positive results physicians use it to treat lishmaniase.
flos plant; lishmaniase; promastigote.
گیاه فلوس ، لیشمانیوز، پروماستیگوت
5
9
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-75&slc_lang=en&sid=1
2008/05/24
1387/3/4
N.
Shariatifar
نبی
دکتر نبی شریعتی فر
n-shariatifar@yahoo.com
003194753284600740
003194753284600740
Yes
H.
Chamanzari
حمید
چمنزاری
003194753284600741
003194753284600741
No
S.
Ghanay M
سعید
قانعی مطلق
003194753284600742
003194753284600742
No
fa
تومورهای استخوانی با مبدا یا منشاء سلولی ناشناخته و یا غیرمعمول و نقش برخی روشهای جدید در تشخیص و تعیین نوع آنها
Bone tumors with undetected or undetermined or unusual origin and the role of new diagnostic methods in their diagnosis detection and determination
زمینه و هدف: تومورهای استخوانی تومورهایی نسبتاً شایع با انواع مختلف بدخیم، خوش خیم و بینابینی میباشند که از بین آنها سه گروه تومورهای با منشاء ناشناخته شامل تومور سلول ژآنت و سارکوم یووینگ، تومورهای غیرمعمول استخوان شامل تومورهای بافت چربی، عضلانی و عصبی، متاستازهای استخوان که میتوانند در تشخیص افتراقی با تومورهای اولیه استخوان قرار گرفته و گاه منشاء آنها ناشناخته باشد، به دلایل تشخیصی، درمانی و بنیادی حائز اهمیت و توجه هستند. هدف از انجام این مطالعه تعیین نقش روشهای جدید به ویژه رنگآمیزی ایمنوهیستوشیمی در تشخیص و تعیین دقیق نوع این تومورهای استخوانی و تطابق آنها با یافتههای میکروسکوپ معمولی به منظور امکان تشخیص دقیقتر آنها و همچنین بررسی میزان فراوانی انواع تومورهای یاد شده و ارزیابی مشخصات بالینی، پرتونگاری و آسیب شناختی آنها و مقایسه با گزارشات جهانی و همچنین کسب تجربه بیشتر در تشخیص و افتراق آنها بوده است.
روش بررسی: با بررسی بایگانی بافتی بخش آسیب شناسی بیمارستان امام رضا (ع) از تاریخ 1/7/1353 تا 1/7/1383 (دوره سی ساله) از مجموع 126670 نمونه، 163 مورد با تشخیصهای قطعی، احتمالی، افتراقی یکی از انواع تومورهای یاد شده استخراج و سپس اسلایدهای میکروسکوپی با معیارهای تشخیصی جدید مورد بازنگری قرار گرفته و در صورت لزوم برشهای مجدد تهیه و رنگآمیزی هیستوشیمی و ایمنوهیستوشیمی با نشانگرهای مناسب انجام گردیده و اطلاعات مربوط به این نمونهها جمعآوری و در جداولی تنظیم شد.
یافته ها: از بین 163 نمونه، در بازنگری دو مورد با تشخیص نهایی متفاوت و پنج مورد به عنوان تومور بافت نرم حذف گردیده تومورهای با منشاء ناشناخته 5/61 درصد، تومورهای غیرمعمول استخوان حدود 2 درصد و متاستازهای استخوان 5/36 درصد باقی موارد را تشکیل میدادند. در اغلب موارد مشخصات بالینی پرتونگاری و آسیب شناختی ضایعات مطابق نمای کلاسیک و دیگر گزارشات مختلف جهانی بود. تنها در حدود 13 درصد موارد برای تشخیص قطعی نیاز به بررسی ایمونوهیستوشیمی بود. که تنها در 4 مورد تشخیص میکروسکوپی تغییر نمود. گرچه هیچ تومور بدخیمی به عنوان تومور خوش خیم (یا برعکس) تشخیص داده نشده بود.
نتیجه گیری: روش مرسوم آسیب شناسی همراه با ارزیابی دقیق یافتههای بالینی و پرتونگاری شیوه اصلی تشخیص اینگونه تومورهای استخوان بوده اما در برخی موارد خاص،روشهای تکمیلی نظیر ایمنوهیستوشیمی میتواند به تعیین دقیق ماهیت تومورها کمک نماید.
Background and Aim: Bone tumors are relatively common neoplasms composed of malignant, benign and intermediate varieties of which three groups are very important due to diagnostic, treatment and basic scientific aspects : 1- Tumors with unknown origin including giant cell tumor and Ewing’s sarcoma. 2- Unusual bone tumors including adipose, muscular and neural tissue tumors. 3- Bone metastases which are included in differential diagnosis of many primary bone tumors specially when their origin is not clinically detectable. The aim of this research is first to determine the role of new diagnostic methods specially immunohistochemistry staining in diagnosis and typing of these tumors and to compare the results with conventional microscopy for documenting more accurate diagnostis criteria, and second to compare their clinicoepidemiologic, radiologic and pathologic charecterstics with other world wide reports and third to achive more experience in routin microscopic diagnosis of these tumors.
Materials and Methods: All tissue specimens archived in pathology department of Mashhad Emam Reza Hospital in last 30 years were evaluated. Among the 126670 filed specimens, 163 cases previously diagnosed as any one of these three groups were specified and elicited. Registered epidemioclinical and pathologic informations were gathered and organized in tables. Then microscopic slides were reviewed applying new diagnostic criteria, and if necessary further sections for conventional H/E and histochemical study were obtained and specially immunohistochemical assesment with appropriate markers was performed.
Results: From 163 elicited tissue specimens, 2 cases due to unrelated final histopathologic diagnoses and 5 cases because of their specification as soft tissue tumors, were rulled out. Tumors with unknown origin composed 61.5%, unusual bone tumors about 2% and bone metastases 36.5% of the documented studied tumors. In most cases the diagnostic, radiologic and pathologic charectristics were in correspondance with classical features of these tumors and other world wide reports. Merely 13% of the cases required immunohistochemical study for definite diagnosis, of which only in 4 cases the microscopic diagnosis changed.
Conclusions : Conventional microscopic diagnostic method with carefull attention to clinical and radiologic findings is the main method for diagnosing these tumors, of course in few complicated cases complemental procedures such as immunohistochemistry is inevitable in diagnosing and determining accurated and true nature of these bone tumors.
Bone; Bone Lesions/diseases; Bone tumors/Neoplasms; IHC; Bone pathology; Bone tumors with unknown origin; Unusual Bone Tumors; Bone Metastases.
استخوان، تومور/نئوپلاسم استخوان، ضایعات/بیماری استخوان،ایمونوهیستوشیمی، آسیبشناسی استخوان ، تومورهای با منشاء ناشناخته استخوان ، تومور
10
18
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-76&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/24
1387/3/4
علیرضا
خویی
Khooei-ar@yahoo.com
003194753284600743
003194753284600743
Yes
دینا
امیدوار طهرانی
003194753284600744
003194753284600744
No
fa
مطالعه تغییرات بافتی تخمدان بدنبال مصرف اتانول
Study of ovarian Histological changes after Ethanol consumption
زمینه و هدف: تخریب بافتی درپی مصرف اتانول دربرخی از اعضای بدن مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالیکه که بررسی چنین آثاری درتخمدان کمتر مورد تحقیق واقع شده است. لذا هدف این پژوهش بررسی اثر اتانول بر ساختمان میکروسکپی تخمدان می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد40 سرموش ماده نژاد BALB/c، با وزن تقریبی35 -30گرم، انتخاب و به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم گردیدند. گروه تجربی روزانه به میزان یک میلی گرم اتانول به ازای هر گرم وزن بدن، به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت و گروه کنترل نیز به همین میزان و روش سرم فیزیولوژی دریافت نمودند. نیمی ازموش های گروه تجربی بعدازیکماه مصرف روزانه اتانول ونیمه دیگربعد از دو ماه مصرف روزانه اتانول، تحت بیهوشی قرار گرفتند و تخمدان های آنها ازبدن خارج گردید. نمونه ها بعد از شستشو با
نرمال سالین، به مدت 48 ساعت در فرمالین فیکس شدند. سپس بقیه مراحل آماده سازی بافتی مطابق روش متداول در آزمایشگاه بافت شناسی انجام وبا هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی و با میکروسکپ نوری مورد بررسی قرارگرفتند و از نمونه های مورد نظر تصویر تهیه گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد درگروهی از حیوانات که یک ماه اتانول دریافت کرده بودند، تعداد فولیکول های قشری کاهش یافته و نیز افزایش تعداد فیبروبلاست های بخش مرکزی قابل ملاحظه بود. درگروه تجربی که موش ها دو ماه اتانول دریافت کرده بودند، تخریب بافتی به حدی بود که هیچ اثری از
فولیکول ها دیده نشد. درگروه کنترل هیچگونه آثار تخریبی و غیرطبیعی مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه می توان اظهار نمود که اتانول تزریقی دارای اثرات تخریبی پیشرونده بر قشر و مغز تخمدان می باشد و هر قدر زمان تزریق بیشتر باشد, میزان تخریب بیشترخواهدبود.
Background & Aim: Destructive effects of ethanol consumption on several organs of the body have been studied. Nevertheless experimental research has not been done on ovary in this field. The aim of this study was to evaluate the effects of ethanol on light microscopic structure of mouse's ovaries.
Materials & methods: Forty female, BALB/c strain, weighing 30-35 grams mice were selected and divided in two equal experimental and control groups randomly. In experimental groups, mice were injected intraperitoneally 1mg ethanol per each gram body weight every day. In Control groupe, mice were injected 1mg normal saline per each gram body parallel to experimental group as a placebo. After one-month injection, One-half of mice and after two months injection, another half of mice, in both control and experimental groups, were anesthetized and sacrificed. Ovaries were removed and washed in normal saline. Then they were placed in fixative (formalin) for 48 hours. After routine histological processing and embedding in paraffin, all the specimens were cut in to 10μm thickness sections and stained by Hematoxylin-Eosin. Then specimens were observed by light microscopy and photographed.
Results: In experimental group, female mice that had received ethanol for one month, diminished follicles in the cortex and increased fibroblasts in the medulla. Mice that had received ethanol for two months showed massive fibrotic tissues both in cortex and medulla without any follicles in the cortex. No abnormal changes were observed in control groups that were injected normal saline for one and two months.
Conclusion: According to our results, we suggest that injection of ethanol has the progressive destructive effects on cortex and medulla of ovaries and these changes depend on duration and amount of ethanol administration.
Ovary; Destructive changes; Mouse.
اتانول، تخمدان، تخریب بافتی، موش
19
23
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-79&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/25
1387/3/5
M.
Jafarpur
مختار
جعفرپور
003194753284600751
003194753284600751
No
AR.
Ebrahimzadeh
علیرضا
ابراهیم زاده
Ebrahimzadeh43@yahoo.com
003194753284600752
003194753284600752
Yes
fa
تاثیر کم خونی فقر آهن بر میزان هموگلوبین A2 و مقایسه مقادیر خون شناسی درکم خونی فقر آهن با تالاسمی مینور
The Effect of Iron Deficiency Anemia ( IDA) on the HbA2 Level and Comparison of Hematologic Values Between IDA and Thalassemia Minor.
زمینه و هدف: شایعترین کم خونی های هیپو کروم _ میکروسیتر کم خونی فقر آهن و تالاسمی منیور می باشند. هر دو این بیماریها در ایران شایع بوده و تشخیص و افتراق این دو به خصوص در مواردی مانند مشاوره های ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. با توجه به نتایج برخی مطالعات که کم خونی فقر آهن به علت کاهش میزان HbA2 می تواند منجر به نتایج کاذب در تشخیص بتا تالاسمی هتروزیگوت گردد، در این مطالعه به بررسی تاثیر کم خونی فقر آهن بر روی میزان HbA2 می پردازیم. همچنین مقادیر خون شناسی موجود در CBC این دو بیماری را نیز با یکدیگر مقایسه می نمائیم.
روش بررسی: در این مطالعه آینده نگر 291 نفر، شامل گروه کنترل طبیعی، افراد مبتلا به آلفا و بتا تالاسمی مینور، افراد مبتلا به کم خونی فقر آهن و افرادی که ابتلاء توام بتا تالاسمی و کم خونی فقر آهن را داشتند مورد بررسی قراردادیم. از تمامی بیماران CBC، اندازه گیری سطح سرمی فریتین، آهن، TIBC و الکتروفورز هموگلوبین در PH قلیائی بعمل آمد. پس از آن بیماران را براساس معیارهای تشخیصی در گروه های مختلف قرار داده و با استفاده از نرم افزار SPSS و روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میزان HbA2 به ترتیب در افراد طبیعی 4/0±9/2% و در مبتلایان به کم خونی فقر آهن و
6/0 ±7/2% بود. همچنین میزان HbA2 در افراد مبتلا به بتا تالاسمی منیور 9/0 ±6/5% و در افراد مبتلا به ابتلاء همزمان بتاتالاسمی و کم خونی فقر آهن 1 ±7/4% بود. اختلافات ذکر شده در میزان HbA2 بین افراد طبیعی و افراد مبتلا به فقر آهن و همچنین بین افراد مبتلا به بتا تالاسمی مینور و افراد با ابتلاء همزمان تالاسمی و فقر آهن معنی دار می باشد. تعداد RBC و مقدار هموگلوبین، Hct، MCH و MCHC در افراد مبتلا به بتا تالاسمی مینور نسبت به کم خونی آنمی فقر آهن بصورت معنی داری بالاتر بود. اما میزان MCV بین این دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. در هر دو گروه از بیماران RDW افزایش نشان می داد اما این افزایش در کم خونی فقر آهن بیشتر بود.
نتیجه گیری: آنمی فقر آهن میتواند منجر به کاهش میزان HbA2 گردد. این امر بویژه در موارد همزمانی توام IDA و بتا تالاسمی مینور گاها منجر به نتایج کاذب تشخیصی می گردد. بنا بر این در صورت هر گونه شک احتمالی در تشخیص بتا تالاسمی مینور در زمینه IDA ، بهتر است الکتروفورز هموگلوبین پس از درمان کم خونی صورت گیرد.
Background & Aim: The most common Hypochromic microcytic Anemia is Iron deficiency(IDA) and _thalaseemia trait.These are common in Iran and their diagnosis and distinction are important particularly in marriage consults. The results of some studies have shown that IDA can cause misdiagnosis of heterstygote b_thalassemia due to decrease in HbA2 level. Our aim of study is evaluation of effect of IDA on HbA2 levels. Furthermore hematologic values in CBC of these two disease are compared.
Materials & methods: In this prospective study, 291 patients including Normal control group, heterozygote and b thalassemia, IDA and coexistence of IDA and B_thalassemia were evaluated for laboratory tests, including CBC, serum ferritin, Iron, TIBC and Alkaline hemoglobin clectrophoresis. Then data of patients on the basis of diagnostic criteria was accumulated in different groups and Analyzed with use of SPSS soft ware and analytical Tests.
Results: HbA2 level in normal groups and IDA were %2.9±0.4 and 2.7%±0.6 respectively. in _thalaseemia trait HbA2 was %5.6± 0.9 and in coexistence of _thalassemia and IDA was %4.7±0.1. There was a significant difference between HbA2 level in b-thalassemia and Normal Control groups and between b_thalaseemia and coexistence of b_thalaseemia and IDA.There was significant increase in RBC counts, Hb, Hct and MCHC values in b_thalaseemia trait in comparison to IDA, but there was not significant difference in MCV between these. RDW was elevated in two diseases but it was more significant in IDA.
Conclusion: IDA can cause a decrease in HbA2 level. This Particularly in cases with coexistance of IDA and -thalassemia trait can cause misdiagnosis. Therefore in suspicious cases of -thalassemia trait in IDA background, It is better to do hemoglobin electrophoresis after treatment of IDA.
HbA2; Hemoglobin electrophorenis; Anemia, Iron deficiency; thalassemia minor.
هموگلوبین ، A2 تالاسمی مینور، کم خونی، الکتروفورز هموگلوبین، فقر آهن
24
29
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-77&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/24
1387/3/4
MR.
Kramati
محمد رضا
کرامتی
drkeramati@Gmail.com
003194753284600745
003194753284600745
Yes
N.
Tayyebi Meybodi
ناصر
طیبی میبدی
003194753284600746
003194753284600746
No
fa
بررسی تأثیر لمس بر وزنگیری نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان
The Effect of Touch on Weight Gain of Preterm Infants
زمینه و هدف: میزان مرگ و میر نوزادان یکی از شاخصهای اصلی توسعه یک جامعه بوده و تعداد موارد نارس و کم وزن معیار اصلی میزان مرگ و میر دوره نوزادی محسوب میشود. وزن حساسترین شاخص رشد و اندازهگیری آن یکی از راههای بررسی تندرستی است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر لمس بر وزنگیری نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستانهای قائم (عج) و امامرضا(ع) مشهد صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه بر روی 40 نوزاد نارس سالم با وضعیت ثابت صورت گرفت. مداخله لمس (شامل لمس و حرکات پاسیو اعضاء به طور روزانه در طی 3 دوره پانزده دقیقهای در 3 ساعت متوالی به مدت 10 روز) برای 20 نوزاد (با میانگین سن حاملگی 3/31 هفته و میانگین وزن موقع تولد 1299 گــرم) انجـــام شد و وزنگیــری این نــوزادان با 20 نـوزاد گروه کنترل (با میانگین سن حاملگی 9/30 هفته و میانگین وزن موقع تولد 1321 گرم) مقایسه شد.
یافتهها : نتایج این پژوهش حاکی از آنست که نوزادان گــروه درمــان وزنگــیری بیشتری نسبت به گروه کنترل پس از یـــک دوره 10 روزه مداخله داشتند که از لحاظ آماری معــنیدار بـــود. (001/0 P<)
نتیجهگیری : یافتههای این پژوهش مؤید اینست که مداخله لمس میتواند یک روش مقرون به صرفهای برای تسهیل رشد در نوزادان نارس سالم با وضعیت ثابت باشد.
Background and Aim: one of the main criterion in developing a society is neonatal mortality rate. Weight is the most sensitive growth criterion and one way to survey health is to measure it.
To examine the effect of touch intervention on the weight gain of preterm infants who were admitted in NICU of Imam Reza and Qaem hospitals in Mashhad.
Materials and Methods: This study was done on 40 stable preterm infants. Touch intervention (consist of strocking/ passive limb movement for three 15 – minute periods per day for a 10 days) was provided to 20 preterm infants (mean gestational age, 31.3 weeks mean birth weight, 1299g).And the weight gain were compared a group of 20 control infants (mean gestational age, 30.9 weeks mean birth weight, 1321g).`
Results:over the 10 – day study period, the treatment groups gained significantly more weight compared to the control group (P <0.001).
Conclusion:These data suggest that strocking / passive limb movement can be a cost effective way of faciliating growth in stable preterm infants.
preterm infants; touch; weight gain.
نوزاد نارس، لمس، وزنگیری
30
35
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-78&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/242008/05/24
1387/3/4
M.
Basiri
مهدی
بصیریمقدم
Basiri1344@yahoo.com
003194753284600747
003194753284600747
Yes
S.
Karbandi
سهیل
ا کربندی
003194753284600748
003194753284600748
No
A.
Mohammadzadeh
اشرف
محمدزاده
003194753284600749
003194753284600749
No
H.
Esmaili
حبیبالله
اسماعیلی
003194753284600750
003194753284600750
No
fa
پیامد تشنج در نوزادان ترم در سن سه ماهگی
Out come of term neonates with identified seizures
زمینه و هدف: ارزیابی وضعیت عصبی ـ تکاملی نوزادان ترم مبتلا به تشنج در سن سه ماهگی
روش بررسی: در طی یکسال 46 نوزاد ترم که از نظر بالینی دچار تشنج بودند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات لازم از طریق اخذ تاریخچه، مشاهده، معاینه و ثبت در پرسشنامه جمع آوری شد, سپس در سه ماهگی این نوزادان معاینه تکاملی- عصبی مجدد شدند و نتایج آن آنالیز آماری شد.
یافته ها: از 46 نوزاد ترم، 5/43% دختر و 5/56% پسر بودند و در 23% موارد اولین حمله تشنج در طی روز اول تولد بروز کرد و در 84% نوزادان بروز اولین حمله تشنج در طی هفته اول تولد بود.
در 63% موارد فقط یک نوع حمله وجود داشت که شایعترین نوع آن تشنج تونیک و توام بود. در 39% موارد نوار مغز غیر طبیعی بود.
علت تشنج در 4/30% آنسفالوپاتی هیپوکسیک ایسکمیک، در 6/19% عفونت، در 13% موارد هیپوگلیسمی و در 13% سایر اختلالات متابولیکی، در 11% موارد خونریزی مغزی، اختلالات ساختمانی مغز، در 4%, hyperekplexia و تشنج فامیلیال نوزادی هر کدام در2% و در 4% نیز علتی به دست نیامد. دوسوم بیماران برای پیگیری مراجعه نمودند که در سه ماهگی مورد بررسی بالینی قرار گرفتند. در نیمی از آنان معاینه
عصبی ـ تکاملی غیر طبیعی بود بطوریکه که تمامی نوزادانی که تشنج آن ها ناشی از هیپوکسی زایمانی بود را شامل می شد (P=0.00). اما نوع تشنج و یافته های غیر طبیعی در نوار مغز با معاینه عصبی غیر طبیعی رابطه ای نداشت (P=6%) .
نتیجه گیری: نوع تشنج و یافته های الکتروآنسفالوگرافیک با پیامد تکاملی- عصبی در سن سه ماهگی رابطه ای نداشته در حالیکه علت بروز تشنج تعیین کننده بود.
Background and Aim:To determine neurodevelopmental outcome of term neonatal seizures in the age of 3months.Patients and methods: 46 term neonates with clinical seizures were included during 1 year. Data collected through using history, observation and examination in the day of the admission and in 3 months of life. Then results were analyzed.
Results: From 46 term neonates 43.5% were girls and 56.5% boys. In 23% of the cases, first seizures occurred in the first day of life and overall in 84% of patients, seizures started in the first week. 63% of neonates had one type of seizures the most common type was tonic.In 39% interictal EEGs were abnormal.
The etiologies were hypoxic ischemic encephalopathy (HLE) in 30.4% infection 19.6%, hypoglycemia 13%, other metabolic disorders in 13%, intracranial hemmorhage in 11%, cerebal dysgenesis 4%, hyperekplexia and familial neonatal seizures each of them 2% and 4% unknown. 2/3 of neonates were available in 3 months of life. 50% of them had abnormal neurodevelopment assessment. All neonates with seizures due to HIE were in this group (P=0.00).Seizures type and EEG findings don’t have significant correlation with abnormal developmental outcomes (P =0.6).
Conclusion:Seizures type and EEG findings don’t have significant correlation with neurologic outcome in neonatal seizures, at 3 months of life, but the causes of seizures are determinative.
outcome; seizures; neonates.
پیامد، تشنج، نوزادان
37
41
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-80&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/242008/05/242008/05/25
1387/3/5
F.
Ashrafzadeh
فرح
اشرف زاده
fashrafzadeh@yahoo.com
003194753284600753
003194753284600753
Yes
E.
Mahmoodi
افتخار
محمودی
003194753284600754
003194753284600754
No
F.
Hydarian
فرهاد
حیدریان
003194753284600755
003194753284600755
No
A.
Kharazmi
عبدالعلی
خوارزمی
003194753284600756
003194753284600756
No
fa
انتخاب آنستزی رژیونال در عمل جراحی رزکسیون پروستات از طریق مجرا (TURP)
The selection of the regional anesthesia in the transuretheral resection of the prostate ( TURP )
زمینه و هدف: عمل جراحی TURP معمولا در افراد مسن که هیپرتاسیون و مشکلات قلبی دارند انجام
می شود . بنابراین یک آنستزی با ثبات که حداقل نوسانات همودینامیک را داشته باشد مهم است . هدف از این مطالعه یافتن یک آنستزی ایده آل برای TURP با مقایسه کردن سه روش آنستزی رژیونال است .
روش بررسی: 93 بیمارІІІ- ASA ІІ با cc500 نرمال سالین قبل از رژیونال آنستزی هیدراته شدند. در گروه E( ( n:31 آنستزی اپیدورال با 75 میلی گرم بوپیواکائین همراه با 50 میکروگرم فنتانیل در فضای L3-L4 انجام شد. در گروهSP (n:31) بوپیواکائین mg10+50 میکروگرم فنتانیل برای آنستزی اسپینال به کار رفت(فضای L3-L4 ), در حالی که در گروه SA (n=31 ) مقدار mg10
بوپیواکائین +50 میکروگرم فنتانیل به صورت Saddele block به کار رفت. فشار خون سیستولیک (SAP ) ، ضربان قلب HR ، اشباع اکسیژن خون SPO2 و مقدار سدیم سرم قبل وبعد از هیدراتاسیون و24 ساعت بعد از عمل یادداشت شد. میزان بلوک حرکتی و حسی اندازه گیری شد.
یافته ها: SAP در گروه SA نسبت به سایر گروه ها ثابت تر بود . کاهش HR در مدت 15 دقیقه بعد از هیدراتا سیون در سه گروه معنی دار بود (5 %P< ), SPO2 در تمام گروها stable بود. زمان رسیدن به بلوک ماگزیمم حسی در بیماران گروه SA خیلی کوتاه بود(P<0/0001 )و اختلاف قابل توجهی در گروه ها بر اساس بلوک حرکتی مشاهده شد (P<0/0001 ) . در گروه SA پارالیزی کامل دیده نشد با وجود اینکه آنستزی جراحی کافی بود.
نتیجه گیری: Saddle Block بعضی از مزایا را نسبت به اسپینال و اپیدورال دارد که اینها شامل آنستزی کافی, ثبات همو دینا میک, درجات پایین تری از بلوک حرکتی و عدم بلوک کامل در این بیماران بود. Saddle Block یک متد آنستزی اپیتمال برای عمل TURP می باشد.
Background and Aim: TURP is mostly applied on elderly patient who have hypertension and cardiac problem . Therefore , it becomes important to keep a stable anesthesia that will minimize the homodynamic difference .The purpose of this study was to find the ideal anesthesia for the TURP by comparing the three different regional anesthesia.
Materials and Methods: Totally 93 ASA ІІ-ІІІ patients were hydratad with 500cc Normal Salin before regional anaesthesia . In group E ( n:31) epidural anaesthesia were achieved by applying 75mg bupivacaine heavy + 50µg fentanyl in the L3-L4 intervertebral space. In group SP ( n:31 ) 1 mg bupivacaine heavy 1000g fentanyl were used for spinal anesthesia (L3-L4 intervertebral space ) while in group SA( n:31) 10mg bupivacaine heavy +50µg fentanyl were used with saddle blockade. Systolic arterial pressure ( SAP ), heart rate ( HR ), peripheral oxygen saturation ( Spo2 ), serum sodium measurement was recorded before and after hydration and during operation. The motor block and sensory level have been measured.
Results: Intraoperative SAP values were more stable than the other groups in group SA.The decrease in HR values were significant 15 minutes after prehydration in three groups ( P< 0/05 ) . Spo2 values of the groups were stable during the operation. The time to reach the maximum block was very short in patients in Group SA (P<0/0001 ).There was a statistically significant difference between the groups in terms of motor block values ( P<0/0001 ). No fully paralysed sample was seen in Group SA even though there was a sufficient surgical anaesthesia.
Conclusion: Saddle block has some advantages compared to spinal and epidural anesthesia methods such as achieving adequate anesthesia , stable haemodynamic , the lower degree of motor blockage and no full blockage in patients. Saddle block is an ideal regional anesthesia method for TURP operation.
: Epidural and spinal anesthesia; bupivacaine; TURP.
اپیدورال و اسپینال آنستزی، بوپیواکائین، رزکسیون ترانس اورترال پروستات
42
48
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-81&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/242008/05/242008/05/252008/05/25
1387/3/5
S.M.
Moosavi Tekya
سید مصطفی
موسوی تکیه
mousavi.133@gmail . com
003194753284600757
003194753284600757
Yes
AR.
Sharifian Atar
علیرضا
شریفیان عطار
003194753284600758
003194753284600758
No
N.
Asgharian
نصیر
اصغریان
003194753284600759
003194753284600759
No
fa
مقایسه رفتار های طبیعی جنسی در کودکان دختر و پسر 7-2 سال شهر گناباد و نحوه برخورد مادران از این رفتار ها
The comparison of normal sexual behaviors in boys and girls of 2-7 years old and mothers ‘ performance on these behaviors
زمینه و هدف: کودکان سالم بعد از تولد و در طی رشد ونمو خود، به دلیل قدرت درک و شناخت طبیعی درصدد شناسایی و ایجاد ارتباط با محیط اطراف خود می باشند.کودکان در پایان یک سالگی همانگونه که انگشت های خود راکشف می کنند به وجود آلت یا عضو تناسلی خود نیز پی می برند و گاهی با آن بازی می کنند. سئوالات جنسی کودکان از حدود 3 سالگی شروع میشود . اغلب این کنجکاوی ها از جانب پدر و مادر و بخصوص مادران که ارتباط بیشتری با کودکان دارند با یک دید منفی گرایانه و اضطراب برانگیز توجه می شود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بوده که در آن 57کودک پسر و57کودک دختر و مادران آنها از طریق مراکز بهداشتی درمانی شهر گناباد در این نمونه گیری قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل یک پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک وچک لیست رفتارهای طبیعی کودکان در سنین 2تا7 سالگی بوده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان میدهدکه بیشترین رفتار طبیعی مشاهده شده در دختران به ترتیب لمس کردن سینه مادر، سئوال کردن در مورد چگونگی تولد فرزند، عروس و داماد بازی کردن، سئوال کردن در مورد تفاوت دختر و پسر و در پسران بترتیب دست زدن به اندام تناسلی خود، دست زدن به سینه ها و اندام تناسلی مادر، دکتر بازی کردن ، سوال کردن در مورد چگونگی تولد فرزند ، چرا مامان و بابا تنها می خوابند؟ می باشد. همچنین 7/23 درصد مادران اظهار داشتند که در پاسخ به سؤالات جنسی کودکان خود موضوع بحث را عوض می کنند و 1/8 درصد بیان نمودند که به شدت ناراحت شده و کودک خود را تنبیه می کنند .6/41 درصد نیز پاسخ داده اند که هر وقت بزرگ شدی خودت می فهمی و9/ 25 درصد پاسخ صحیح را به کودک می گویند.
نتیجه گیری: مطالعه حاضرنشان داد که رفتار های جنسی در کودکان پسر و دختر متفاوت بوده و عوامل فرهنگی و خانوادگی نیز در آن تأثیر گذار است. مادران نیز به عنوان افرادی که در رده اول توجه و حوزه ارتباطی کودکان قرار می گیرند نیاز وافر دارند که در خصوص مراحل رشد وتکامل فرزندان خود بخصوص در ارتباط با مراحل رشد وتکامل جنسی و کنجکاوی های کودکان در این مورد آموزش ببینند تا بتوانند بطور صحیح کودکان خود را راهنمایی کرده و خود نیز دچار اضطراب ناراحتی و احساس گناه نشوند.
Background and Aim: children Sexual behavior can cause uncertainty among clinicians due to relationship between sexual abuse and sexual behaviors. Concequently, it is important to understand normal childhood sexual behaviors.
Materials and Methods: This is a descriptive cross-sectional study. The samples were 57 boys and 57 girls that their mothers referred to health and treatment centers of Gonabad city .To collect the data two questionnaires were used that contained demographic information and a check list about children sexual behaviors.
Results: The results showed that the most talks of girls on normal sexual behaviors was about child birth, mothers breast, touch differentiation between girls and boys and Doctor- roleplaying respectively, but in boys it was Doctor-role playing, sex parts touch, child birth and parents lonely sleeping . 23.7% of mothers expressed that they change the topic of the conversation when they encounter with child sexual questions and 8.1% stated that they punish their child in these cases.41.6% of mothers also told that they say “ you will understand as soon as you grow up “ . The others ( 25.9% ) replied that they tell the correct response to the child .
Conclusion:The results showed normal sexual behaviors were different and performance of mothers were poor about sexual behavior in children .Then it is necessary to teach and inform the mothers.
Boys and girls; normal sexual behavior; performance of mothers.
رفتار های طبیعی جنسی، دختران و پسران، برخورد مادران
49
54
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-82&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/242008/05/242008/05/252008/05/252008/05/25
1387/3/5
L.
Sadeghmoghaddam
لیلا
صادق مقدم
Ls_moghadam@yahoo.com
003194753284600760
003194753284600760
Yes
F.
Askari
فری
با عسکری
003194753284600761
003194753284600761
No
A.
Akbari
علی
اکبری
003194753284600762
003194753284600762
No
S.B.
Mazloom
سید بهنام
مظلوم
003194753284600763
003194753284600763
No
A.
Keramati
اصغر
کرامتی
003194753284600764
003194753284600764
No
fa
مقایسه اختلالات همراه در دخـــتران و پسران مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)
Gender differences in comorbid disorders with attention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD)
زمینه و هدف: بارز بودن تفاوت اساسی در نسبت پسر به دختر بین نمونه های ارجاعی و(10:1 ) و نمونه های جامعه (3:1 ) در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی ADHD این سوال را مطرح می کند که آیا تفاوت های جنسی درتظاهرات اختلالات همراه با ADHD نقش داشته و با عث ارجاع کمتر دختران به کلینک می شود.
روش بررسی: بررسی نقش جنس در اختلالات همراه با ADHD در کودکان ارجاع شده به کلینیک روانپزشکی روش بررسی: تعداد 147 کودک و نوجوان مبتلا به ADHD 5 تا 17 سال مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. که تشخیص بالینی ADHD در بیماران با مصاحبه بالینی روانپزشک و تست تشخیصی K – SADS انجام شده است.
بررسی وجود اختلالات همراه در افراد بیمار با استفاده از مصاحبه بالینی روانپزشکی و تست تشخیصی
K – SADS, انجام شده است.
یافتهها: اختلالات همراه بآ ADHD در کودکان مراجعه کننده به کلینک در دختر و پسر مشابه هم می باشد. و دختران مبتلا به ADHD درمقایسه با پسرها در معرض خطر بیشتر برای اختلالات افسردگی و اضطرابی نبوده اند.
نتیجه گیری: نتایج ما بیانگر آن است که بین دختر و پسر مبتلا به ADHD مراجعه کننده به کلینیک در خطر اختلالات همراه تفاوتی وجود ندارد و این می تواند بیانگر وجود شباهت های بیشتر (تا وجود تفاوت ) در ADHD دختر و پسر باشد
Background and Aim: The substantial discrepancy in the male-to-female ratio between clinic-referred (10 to 1) and community (3 to 1) samples of children with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) suggests that gender differences may be operant in expression of comorbid disorders with ADHD.
Materials and Methods: The study included 71 boys and 76 girls with ADHD (aged 5-17 years) were diagnosed by clinical interview and the Schedule for effective Disorders and Schizophrenia for School – Age Children Present and Lifetime version (K – SADS – PL).
They were assessed with structured diagnosed interview and K- SADS for DSM-IV disorders .
Results: The co-occurrence of ADHD and comorbid psychopathology in girls, who were referred to clinic, was the same for the boy probands with ADHD.
Conclusion: Our results suggest that boys and girls do not differ in the comorbid disorders with ADHD.Although this is consistent with prior work suggesting more similarities than differences in the nature of psychiatric comorbidity in ADHD boys and girls, we cannot make strong conclusions, thus replication studies are needed.
ADHD; gender differences; comorbid disorders
اختلال نقص توجه و بیش فعالی ، تفاوت جنسی ، اختلالات همراه
55
61
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-83&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/242008/05/242008/05/252008/05/252008/05/252008/05/25
1387/3/5
P.
Habrani
پریا
حبرانی
phebrani@yahoo.com
003194753284600765
003194753284600765
Yes
F.
Bahdani
فاطمه
بهدانی
003194753284600766
003194753284600766
No
fa
بررسی عوارض مزمن جسمی بیماران دیابتیک مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر گناباد
The survey of chronic side – effects of diabetic patients referring to Gonabad hospitals
زمینه و هدف : دیابت قندی یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک انسان است که نه تنها بعنوان یک بیماری شایع بلکه یک معضل بهداشتی در جهان مطرح است . در این بیماری افزایش طولانی مدت قند خون موجب تخریب و اختلال عمل چشم ، کلیه ، اعصاب و قلب وعروق شده و در نهایت می تواند منجر به کوری – نارسایی شدید کلیه و000 گردد .
روش بررسی : این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی است که به منظور بررسی عوارض مزمن جسمی بیماران دیابتیک مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر گناباد انجام شده است . جامعه پژوهش کلیه بیماران مراجعه کننده به بیمارستانهای 22 بهمن و 15 خرداد گناباد بودند که از بین آنها بیماران دیابتیک IDDM و NIDDM به روش نمونه گیری پوآسون انتخاب گردیدند . ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و برگه معاینات بوده که توسط پژوهشگران اطلاعات جمع آوری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند .
یافته ها : 24 % افراد مورد مطالعه در دیابت IDDM و 26 % آنها در دیابت NIDDM دارای عوارض واضح و شدید میکروآنژیوپاتی بوده که از عوارض میکروآنژیوپاتی مشاهده شده بیشترین عوارض، عارضه عصبی (در67/41 % زنان در 86/42 % مردان ) بوده است . در بررسی میزان پروفیل چربیها تری گلیسرید اکثریت افراد مورد مطالعه در دو گروه
(3/55 % ) در حد مرزی (dl / mg 400-200) بوده که این نسبت در مردان(2/48 % و در زنان 60 %) گزارش شده است . همچنین میزان کلسترول تام افراد مورد مطالعه در دو گروه (در مردان 5/43 % و در زنان 8/43 % ) کلسترول در حد مرزی (dl / mg 239-200 ) بوده است . نتایج درجات مختلف فشارخون بر اساس معیار تشخیص مصوبات VI - JNC حاکی از آن است که هر دو گروه دارای فشارخون سیستولیک بالا (140 mmHg <) بوده (3/27 % در دیابتDDM و 9/42 % در دیابتNIDDM ) وبیانگر ابتلاء بیشتر بیماران دیابتیک NIDDM نسبت به بیماران دیابتیک IDDM
می باشد .
نتیجه گیری : با توجه به عوارض مخرب و مشکلات بیماران دیابت اقدامات پیشگیری کننده در قالب اقدامات پیشگیرانه نوع اول و دوم و سوم است . با اعتقاد بر این اصل است که اساس مبارزه بر پایه آموزش کارکنان بهداشتی درمانی ، بیماران و خانواده آنها و در نهایت جامعه و نیز غربالگری افراد در معرض خطر ابتلاء به دیابت است تا بیشتر زیستن را با بهتر و سالم زیستن همراه کنیم .
Background and Aim: Diabetes is one of the most widespread l metabolic disease of human and it is a universal health problem too . Diabetes can cause disorders in activities of eyes . kidneys ., heart and vessels that finally result in blindness , serious failures of Kidney etc .
Materials and Methods: This research is a cross – sectional descriptive study that survey side – effects of diabetics who use services of Gonabad hospitals . The samples were all cases that used services of 22 – Bahman and 15 – Khordad hospitals . Then based on poison sampling IDDMand NIDDM patients were chosen . A questionnaire and visit papers were used for data collection and researchers analyzed them .
Results: The findings showed that 24 percent of IDDM and26 precent of NIDDM had obvious and serious Microanjiopathy side effects . The most widespread Microanjiopathy side- effect, was 41.67 percent in women and 42.80 percent in men. There were also obvious and serious Microanjiopathy side effects. The rate of Triglyceride among 55/3 percent of both groups was 200-400 mg/d ( 48.2 percent in men and 60 percent in women ) also the rate of total cholesterol in both groups was 200- 239 mg/dl . ( 43 .5 percent in men and 43 .8 percent in women group)Different rate of hypertension based on GNC- VI showed that 27.3 percent in IDDM and 42.9 percent in NIDDM had systolic hypertension ( < 140 mm.gh )
Conclusion:According to serious side – effects of diabetes prevention is the best way for all three different types ( I , II , III ) so, It is recommended to teach personnel of health service centers and the families of patients and also the society about prevention tips in order to recognize those who are in the risk of diabetes . In this case we can accompany long life with a healthy life .
Chronic side-effects; diabetic; patients; Gonabad
عوارض مزمن ، بیماران ، دیابت ، گناباد
62
66
http://imtj.gmu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-84&slc_lang=en&sid=1
2008/05/242008/05/242008/05/252008/05/242008/05/242008/05/252008/05/252008/05/252008/05/252008/05/25
1387/3/5
M.
Ajam
محمود
عجم
Ajam@yahoo.com
003194753284600767
003194753284600767
Yes
T.
Reihani
طیبه
ریحانی
003194753284600768
003194753284600768
No
AA.
Mirsani
علی اکبر
میرثانی
003194753284600769
003194753284600769
No
S.H.
Nazemi
سید حسی
ن ناظمی
003194753284600770
003194753284600770
No